خلاصه رمان تهمت:
به قلم زهرا استادی
@ZahraOstadi
صداقتی از سیاست، نگاهی از قضاوت و سخنی از تهمت و دردی از مردم
دختری از درد، فریاد می زند.
دختری که بازنده یک دعوا می شود و خودش را، آبرویش را، و …. می بازد!
عشقی که ترک می شود و در ظاهر، نفرت می شود.
اما اینجا قلب هاست که بی تاب یکدیگر است.
ظاهر سازی هایی که داغون می کند و احساسات را ویران می کند.
اینجا حفظ آبروست،که گاهی آبرویی را می برد.
اینجا… همه چیز هست جز احساس.
اما عشقی که دفن شده، احساسات را دوباره زنده می کند.